کوروش و ماهد
دیشب ماهد مهمون ما بود. تا ساعت 1 بازی کردید. و بعد از رفتن
ماهد تا ساعت 2.5 بیدار موندی .
با بچه ها خیلی زود دوست میشی. و همه جا دنبال دوست شدن
با بچه ها هستی. راهش رو هم بلدی. چند روز پیش توی پارک به یک دختر کوچولو رسیدی و به دستش اشاره کردی و پرسیدی این چیه ؟ یا دستشون رو می گیری می بری سوار اسباب بازی می کنی. و یا می پرسی خوبی؟ توی سر سره بازی هم دست همه رو میگیری و می فرستی پایین .(البته بعضی وقتها هم حوصله نداری و می گی مال منه ... منه .... منه
در مقابل اینهمه مهربانی هات آستانه ی ناراحتیت خیلی پایینه و خیلی زود ناراحت میشی و عکس العمل نشون میدی. مخصوصا از دست مامان و بابا. کافیه نگذاریم کلید برق رو تو روشن کنی سریع قهر میکنی و دوباره بخوایم اینکار رو انجام بدهی می گی بلد نیستم.... بلد نیستم......
موقع خرید و یا پیاده روی هم همیشه راه خلاف رو می ری . من باید چند قدمی برعکس مسیر راه برم تا تو مجبور بشی و با من بیایی.... وقتی هم که مهربونیت گل کنه یواشکی می آیی و بوسم می کنی و گاهی شده حسابی غافلگیرم کردی . با بابا هم همین طور رفتار می کنی. با این حال که تقریبا هر روز غروب با بابا میریم گردش ولی وقتی از آپارتمان بیرون می یای انگار که اززندان آزاد شدی واین قدر هول می شی که ممکنه همون اولش بخوری زمین و زخمی شی...برای رفتن رستوران باید جاهایی رو انتخاب کنم که فضای شاد و شبیه سرزمین عجایب داشته باشه. اگر فضا تیره و دکوراسیون دنج و بسته باشه پاتو داخل نمی گذاری.
مدتیه که منو مامان آزاده صدا می کنی. مخصوصا وقتی چیزی ازمن بخوای یا ناراحت باشی. وقتی هم با هم بازی می کنیم و من ببر می شم میای منو بوس می کنی می گی نه مامان آزاده هستی...
یک ماهی میشه که راحت از توالت فرنگی استفاده می کنی فقط چون راحت تکیه میدی وقت بیشتری از من گرفته میشه