کوروشکوروش، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

یکی یک دونه مامان و بابا

تعطیلات نوروز 92

امسال دومین سالیه که پسر گلم روی سفره هفت سین مون می شینه  امسال که قرار بود هفته اول تعطیلات بریم شمال بعدبریم پیش بابابزرگ و مامان بزرگ اما مامان شهین می گفت که می خواهم امسال هم تحویل سال کوروش پیشم باشه و روی سفره هفت سینم باشه می خواهم بجای یکی ازسین ها کوروشو بزارم . این طوری بود که اول رفتیم پیش مامانی و بابابزرگ جون.   روز اول عیده خونه مامان شهین شلوغه خاله نرگس و خاله عاطفه هم اومدن به من هم خیلی خوش می گذره   مخمل کوه لرستان هفته دوم تعطیلات شمال- کلاچای   اینم همون پرتقال هایی که نی نی از باغ چیده بود باید خیلی خوشم...
20 فروردين 1392

کوروش و دختر خاله یوتاپ( 6 فروردین )

دختر خاله مامان یک ماه بعد از من به دنیا اومد چند روز دیگه هم جشن تولد یک سالگیشه       مامان فدای بازی کردنت بشه وقتی نی نی می بینی این قدر خوشحال می شی تا نی نی می بینی اونو بغل می کنی و لپ نی نی رو میگیری انگار که خودت خیلی بزرگ شدی              ...
8 فروردين 1392

12 اسفند 91

از مسافرت که برگشتیم بابابزرگ اومد پیش ما امشب هم شب آخره که مامان بزرگ و بابا بزرگ پیش ما هستند   من نمی دونم چرا به من فقط نون و استخون می دن بخورم باباجون منم دندون  دارم !!!                     ...
25 اسفند 1391

از ماست که بر ماست (ناصرخسرو)

نی نی خوابیده من هم فرصت کردم بنشینم و شعر بخونم به این شعر ناصر خسرو رسیدم دوست داشتم توی پست ها بگذارم .  شاید مامان های عزیز هم دوست داشته باشن.   روزی زسر سنگ عقابی به هوا خاست واندر طلب طعمه پرو بال بیاراست بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت امروز همه زمین زیر پر ماست بر اوج فلک چون بپرم از نظر تیز می بینم اگر ذره ای اندر ته دریاست گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد جنبیدن آن پشه عیان از نظر ماست بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید بنگر که از این چرخ جفا پیشه چه برخاست ناگه زکمینگه یکی سخت کمانی تیری زقضا وقدر انداخت بر او راست ...
24 اسفند 1391

25 اسفند 91

        امشب هم با مامان بزرگ و بابا بزرگ اومدیم دربند . هوا خیلی سرد بود.  من هم کلی با پیشی هایی که اونجا بودن بازی کردم  به من که خوش گذشت       ...
24 اسفند 1391

بدون عنوان

آخرین هفته اسفند بود که برف زیادی یک شبه بارید کوروش بردم بیرون که برف بازی کنیم اما خیلی علاقه ای به برف بازی نداشت هوا سرد شده  زود برگشتیم خونه   ...
24 اسفند 1391

آمدن نی نی به خانه

               بعد از  دو روز موفق شدیم نی نی را به خونه بیاریم. 12 ساعت بعد از تولدش پزشک نوزادان کوروش رو دید و احتمال زردی داد ما هم سریع برای آزمایش میزان بیلی روبین نی نی اقدام کردیم . دو شب در دستگاه در بیمارستان ماند و بعد اونو به خونه آوردیم توی این مدت چند باری برای شیر دادن نی نی به بیمارستان میرفتم چون توی این مدت تغذیه با شیر مادر مفیده، متاسفانه باز هم صورت نی نی زرد بود برای همین نی نی رو توی خونه زیر دستگاه(نور فلورسنت) قراردادیم. زردی توجهات و ملاحظات زیادی را می طلبد.زیرا بالا رفتن بیلی روبین درخون حالتی سمی را در سیستم عصبی نوزاد ایجاد کرده وباعث ...
17 اسفند 1391

بدون عنوان

کوروش اومد و با خودش باران و برف آورد . پسر گل مون خوش قدم بود با خودش هم برکت و بارون آورد اولین شب تولد کوروش دربیمارستان بودیم تا صبح برف زیادی بارید ...
17 اسفند 1391

شکلک های نی نی من

کوروش جون زبونت کو ؟           دندون هاتو به مامان نشون بده      لب کوروش کدومه     پسر گلم بیشتر از این ها میدونه ولی دیگه خسته شده   ...
17 اسفند 1391

اولین عکس نی نی در بیمارستان

و خداوند تو را هدیه داد...   این اولین عکسیه که از پسر گلم گرفتیم پسرم 4کیلو وزن و 53سانتی متر قد داره عزیزدل مامان راحت به دنیا اومد مامان رو اذیت نکرد شب ها هم راحت می خوابه فقط یک بار برای شیر خوردن بیدار می شه   ...
10 اسفند 1391