شعر شبانه(دوست دارمش)
شیرین لبی، که شکر خدا ، درکنارمش
سهل است اگر عزیز تر از جان شمارمش
محبوب من، فرشته من، دلبر من است
از جان و دل چو جان و چو دل دوست دارمش
گر شیر مرغ خواهد و گر جان آدمی
ور پشت کوه قاف بیابم، بیارمش
جان عزیز ر ا که بود مایه حیات
گر زان که یک اشاره کند، می سپارمش
گر دیگری نگه کند او را به چشم بد
نقش اجل به دفتر هستی نگارمش
وقت وداع آلهه عشق و حسن را
از بهر حفظ برسر ره می گمارش
اینها کم است در بر آن لحظه ای که شب
لب بر لبش نهاده به خود می فشارمش
شعر: اخوان ثالث( ارغنون)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی